..696
جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۰۹ ق.ظ
سردشان است؛ ولی پوست کلماتم دارد کنده میشود، با جان و تن و پر از تپش دارند وداع میگویند تو را که قرار است دیگر نباشی. بدون هیچ شکوهی و هیچ حسرتی؛ خنثیتر از هر زمانی، بدون آنکه احساسی را بر انگیزند، تو را وداع میگویند. سادهتر از همیشه برگزارش میکنند، بدون ادا و اصول و هیچ شرطی. دارند خفه میشوند واژههایم از این خودخوری. و همچنان تو را وداع میگویند.
- ۹۸/۰۶/۰۱