دریا..
جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۰۶ ب.ظ
خاطره هایت ک با غصه هایم گره خورده
اما کاش گره ی این فاصله ها باز میشد
دلم باران میخواهد و
نسیم سبز رنگ دریا
که حل شوم در اغوشش
میخواهم یک عمر باران ببارد
کنار ساحل
لب گوش دریا
انقدر شعر بخوانم
ک بالاخره عاشقم شود
موج های حریصش
روانه ی نگاهم شوند
از ساحل خداحافظی کنم
و در اخر
غرق شوم در عشقش
از این ساحل خسته ام
دگر باران نمیخواهم
دلم دست و پا زدن در
مرگ
در دریا
میخواهد..
پ.ن:شاید کمی احساسی تر.. چه حال و هوای خوبی بود.. باران و دریا..
از اون دست عکسای هنری که از خودم گرفتم..
2 اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و نود و پنج
دریاچه ارومیه.. همراه با احساس..
- ۹۵/۰۲/۱۰