گرگ و میش..
- ۰ نظر
- ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۴
.
عادتمونه، هممون فکر میکنیم وسط یه مشت نفهم گیر افتادیم، استثنائاً هممونم درست فکر میکنیم
.
زندگی یع بازیِ
میتونی اونی باشی کع بازی میکنع
یا میتونی اسباب بازی باشی ...😉
وقتی هیچ کار اشتباهی نکردی و یکی ازت ناراحت شده عذر خواهی نکن..
هیچ وقت تو زندگیتون هیچ کسی رو بیشتر از خودش درک نکنین.. در غیر این صورت باید به حداقل ها راضی باشین.. آدمی ام که به حداقل ها فکر کنه هیچ وقت رنگ پیشرفتو نمیبینه..
ترم تابستان..
آخرین نمره هم ثبت دائمی شد.
واقعا باورش سخته که این کارنامه ی منه..
طول ترم نخوندم و یه ماه و نیم واقعا فشار های سختی رو تحمل کردم تا برسم به اینی که هست.
من نه استیلم نه روحیاتم به خرخونی نمیخوره ولی اصول و قاعده ی موفقیت و رسیدن به هدف یه چیز دیگه میگه.
همیشه سعی کردم بهترین باشم، بهترینا رو انتخاب کنم و بهترین ها رو داشته باشم.
هنوز حسرت رتبه ی کنکورم یادم نرفته چقد حرص خوردم سر اینکه یه درسی رو به اشتباه منفی زدم و رتبم زمین تا آسمان فرق کرد و مسیر زندگیم عوض شد و قول دادم بهترین مسیر رو بسازم برا آیندم.
هنوز قول و قرارم با خودم یادم نرفته:
بورسیه خارج از کشور ترجیحا استرالیا یا ایتالیا یا فرانسه 😂😂😂
منی که هیچ وقت رابطم با دنیای اعداد خوب نبود تونستم تو درس دنیای اعداد یه شاگرد اول تو یه جمع نسبتا نخبه باشم پس میتونم به اهداف بزرگتری هم فکر کنم.
دیگه بسه تعریف از خود خخخخ..
خدا هیچ تلاشی رو بی نسیب نمیکنه من تو کل دوران دبیرستانم تو کارنامم 20 ندیده بودم خخخخخخ..
ولی هدف چه کاری با آدم میکنه..
تو دانشگاه سراسری 20 گرفتن از اساتید نسبتا محترم عقده ای خیلیه هاآاا....
پایان ترم چهار..
خداحافظی تلخ با بچه های ترم آخر..
برا من که همیشه برا بچه های سال بالایی بودم برام خیلی سخته که از ترم بعد دیگه این بچه ها رو نمیبینم نه خاوبگاه، نه دانشکده..
چهار ترم مثل برق و باد اومد و رد شد.
این دو ترم آخر بخصوص ترم آخر تجربه های خوبی به دست آوردم.
همه ی واحدا با کمک خدا با نمرات قابل قبول پاس شدن..
زیر بارون
دست تو دست
دیوونه بازی
تو خیابون
پ.ن:یه احساس فوقالعاده ای بود که تجربه کردیم.. با اینکه الان سرم درد گرفته احساس میکنم سرما خوردم😂😂😂
بارونشم بارووووون بوداااا.. سیل داشت می برد ما رو لامصب... 😂😂😂
ولی باز ارزششو داشت..
افطار..